متولد پاییز :)

روزمرگی ها و خاطرات و حرف هام، قبل از اینکه بپوسن!

روزمرگی ها و خاطرات و حرف هام، قبل از اینکه بپوسن!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۵ مرداد ۰۲ ، ۱۲:۵۷ حسرت
  • ۱۳ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۲۶ قلم
  • ۰۵ خرداد ۰۲ ، ۲۲:۲۶ حساس
  • ۲۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۴:۱۰ اذیت
پیوندهای روزانه

امروز

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۴ ق.ظ

از این لحظه روز تولدم شروع شده و پیامای تبریک دونه دونه برام ارسال میشن...

همرو رد میکنم و منتظر پیامایی میمونم که هرگز برام فرستاده نمیشن

مثل پیام تبریک تو

که حتی فکر کردن بهشم یه رویای محضه...

امروز تولد منه و یاد روز تولدت برام زنده میشه

همون لحظه ای که با اشک برات پیام تبریک نوشتم و نمیدونستم سند کنم یا نه..

ولی اونقدرا هم بی معرفت نبودم

یادته کی بود؟

همون روزایی که فکر میکردی باید خیلی هوامو داشته باشی

چون گناه داشتم

و گناهم این بود که با چشمای بسته عاشقت شدم 

و هیچکس نتونست این چشم های کورم رو به روی حقیقت باز کنه...

 

حماقت میکنم هردم تورا میبخشمت باری

سماجت میکند عشقت دراین گیر و گرفتاری

الهی گو گناهم چیست کز عشقش همی سوزم

مرا از غم رهایی ده از این احوال بیماری

 

پی نوشت: شعر از خط خطی های خودم و دارای رمز است :)

 

۹۹/۰۷/۲۱ موافقین ۴ مخالفین ۰
... مـــیــم ...

نظرات  (۳)

تولدتون مبارک 🌸🌸

چه شعر قشنگی😍😍

پاسخ:
خیلی ممنونمم :)

داشتن معرفت...چشم های بسته...حقیقت...

حداقلش اینه که مفهومشون رو حس کردم خیلی عمیقه و گه گاهی دردآور

شعرت خیلی زیبا بود :) و

تولدت هم مبارک💗

پاسخ:
ممنونم..💗🌸
همیشه دردآوره :)

بذار بگیم نتایجش همیشه دردآوره چون اینکه معرفت داشته باشی و هر چند با چشم های بسته ولی انتخاب کنی و با وجود حقیقت و همه ی غصه ها بعضی وقتها هم لبخند بزنی به خاطر احساسی که توی وجودته (همون سماجتی که عشق داره و توی شعرت گفتی رو منظورمه) خیلی قشنگه

اینطور نیست؟

:))

پاسخ:
آره دردای انتخابی قشنگ میشن :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی