پروفایل
خب... چرا همیشه فکر میکنم عقبم؟ دورم؟ ایده آل نیستم؟ زندگیم سخته؟ مشکلاتم زیاده؟
داشتم عکس های پروفایل تک تک مخاطبام رو نگاه می کردم که به چند دسته تقسیم می شدن؛ اون هایی که باهاشون در ارتباطم، اونهایی که کاملا ارتباطم باهاشون قطع شده و اونهایی که کمتر از گذشته باهاشون ارتباط می گیرم.
دسته اول رو میشناختم... میدونستم حالشون بده یا خوبه، زندگی رواله یا نیست، حتی اگه نخوان واقعیت زندگیشون رو توی یه عکس خلاصه کنن، باز من از حال اصلیشون خبر دارم. میدونم جدیدا با کی به مشکل خوردن و هر جمله یا عکسی که میذارن به کی و کجا برمیگرده. حتی گاها اونقدر ازشون باخبرم که پروفایلشون رو چک نمیکنم! دسته اول مشکلی نبود.
دسته دوم خوشحال بودن. خوشحال خوشحال. با خودم میگفتم نگاه کن! زندگیشون چقدر آروم و بی دردسره! یا شایدم از وقتی من رو ندارن حالشون بهتر شده! اصلا این که انقدر تو این عکس داره می خنده و پشت سر هم سفر و عشق و حال و... تا دو روز پیش که داشت پیشم گریه می کرد! و جمله همیشگی ما آدما: کاش جای این بودم!
دسته دوم نه! یه چیزی بین این دوتا. نمیدونستم حالشون الان دقیقا خوبه یا بد، ولی اون چیزی که به چشم میومد بیشتر خوبه بود. حتی توی سلام و احوال پرسی هایی که هر دو هفته یا حتی ماهی یک بار با همدیگه داریم هم خوشحال و شادن. بازم جای شکر! کاش منم خوشحال بودم! من شاد نیستم!
یا مثلا یهو می بینم عههه! ساعت ۳ بعد از ظهره! دوستم ۵ تا پادکست گوش داده و تمام درس هاش رو دوره کرده و آشپزی کرده و بیرون رفته و برگشته. اما من هیچ کاری نکردم! من برای خودم مفید نیستم! خب یکی نیست بهم بگه اگه تو پادکست گوش ندادی بجاش فیلم دیدی! اگه تو فلسفه نمیدونی بجاش ریاضی میدونی! اگه تو نرفتی تمام درس هات رو دوره کنی، توی اون ساعات مدام با افراد مختلف در ارتباط بودی و صحبت میکردی و همین بهت کمک میکنه! آرامش میده! همین که داری کارهایی رو انجام میدی که بهت آرامش میده بسه... لازم نیست شبیه کسی باشی! کاش یاد بگیرم زندگی آدم ها توی یه عکس جا نمیشه!
درسته :))
و حتماً دسته ی دوم هم مشکلاتی دارن ولی ما نمیدونیم..